در طول دو روز گذشته تقریبا تمام رسانههای فعال در حوزهی تکنولوژی در مورد گوگل و تصمیم جسورانهاش صحبت میکنند. گوگل بزرگترین تغییر ساختاری تاریخش را انجام داده است. رهبران گوگل از یک شرکت مادر به نام «آلفابت» صحبت میکنند. آلفابت مجموعهای از شرکتهای مختلف خواهد بود و از این به بعد، گوگل تنها یکی از این زیرمجموعههاست. این ایدهی جاهطلبانه، غیرمعمول و البته ترسناک گوگل، بازخوردهای زیادی داشته. گوگل با «آلفابت» چه در سر دارد؟ بحث مالی مطرح است یا قدرتنمایی برای رقبا؟ یک چیز واضح است: گوگل دیگر نمیخواهد فقط گوگل باشد.
طلوع یک امپراتوری جدید
داستان از این قرار است که روز دوشنبه «لری پیج» از یک تغییر ساختاری عظیم در شرکتش خبر داد. از این به بعد «ساندار پیچای» مدیر عامل گوگل است؛ «لری پیچ» و «سرگی برین» دو بنیانگذار گوگل هم به شرکت مادر و تازهتاسیس «آلفابت» (Alphabet) خواهند رفت. این دو نفر به عنوان مدیر عامل و رییس هیات مدیرهی آلفابت، بر گوگل و مجموعهای رنگارنگ از شرکتهای دیگر مدیریت خواهند کرد. در بازار بورس هم Alphabet Inc جای Google Inc را بهعنوان شرکت سهامی عام خواهد گرفت. پروژههایی مثل «کالیکو» (Calico)، «وینگ» (Wing)، «نست» (Nest) و «فایبر» (Fiber) و همچنین بازوهای سرمایهگذاری گوگل یعنی «ونچرز» (Ventures) و «کپیتال» (Capital) هر یک با یک مدیر عامل مستقل زیر چتر آلفابت فعالیت خواهند کرد.
اعلام تغییر ساختار گوگل و معرفی آلفابت توسط لری پیج
شرکت مادر «آلفابت» کاری به بازار محصولات مصرفی ندارد؛ در عوض هر یک از شرکتهای زیرمجموعهی آلفابت وظیفهی توسعهی برند خود را بر عهده خواهند داشت. موتور جستجوی گوگل، بخش تبلیغات موبایل و دسکتاپ، «مپس»، «گوگل پلی استور»، «یوتیوب» و «اندروید» همگی گوشبهفرمان «ساندار پیچای» و تحت عنوان شرکت گوگل، نقش یک زیرمجموعهی کلیدی را در ساختار آلفابت بازی خواهد کرد.
ساندار پیچای؛ مدیر عامل جدید گوگل
در سطحیترین حالت ممکن، کل ماجرا فقط یک تغییر نام ساده است. هستهی اصلی کسبوکار مجموعهی آلفابت همچنان بر اساس تبلیغات و کانالهای پولساز فعلی خواهد بود. اما ماجرا باید پیچیدهتر از یک تغییر نام باشد. رهبران گوگل با این تقسیمبندیهای جدید چه چیزی عایدشان میشود؟
آرام کردن سرمایهگذاران عصبانی
در مواجهه با سوال «چرا آلفابت؟»، چند پاسخ منطقی میتواند وجود داشته باشد. «راسل برندوم» (Russell Brandom) نویسندهی سایت TheVerge در یافتن چرایی این تصمیم گوگل، موضوع را کاملا بهصورت اقتصادی تحلیل میکند. از دید او گوگل با این کار، خیال سرمایهگذاران را آسوده کرد.
تلگرام این محبوبترین پیامرسان ایرانیان با توجه به محدودیتهای موجود برای رقیبانش، هر روز بر گسترهی نفوذش میافزاید. این گستردگی، به سانِ بازار داغی است برای سودجویان؛ چه آنها که در پی شایعهپراکنیاند چه افرادی که دنبال سود مادی میگردند. مدتی است در نبود اطلاعرسانی کافی، برخی سایتها نرمافزارهایی را تحت عنوان «هک تلگرام» به فروش گذاشتهاند و با تبلیغات وسوسهانگیز و البته به کمک قیمتگذاری پایین، کاربران را به تهیهی آنها مجاب میکنند. در این نوشتار بر آن شدیم این مساله را بررسی کنیم. با دیجیکالا مگ همراه باشید.
امنیت در فضای مجازی امری کاملا نسبی است. پاسخ به این سوال بسته به هویت حقیقی و بهویژه حقوقی سوالکننده متفاوت است. نرمافزار پیامرسان تلگرام از پروتکل رمزگذاری اختصاصی خودش به نام MTProto استفاده میکند که در اصل کار دو برادر موسس تلگرام، نیکلای و پاول دورف است.
ظاهرا پشت تیم امنیتی این پیامرسان، متخصصانی با مدارج بالا در ریاضیات و الگوریتم هستند که پیوسته روی امنیت تلگرام کار میکنند. هرچند باید توجه داشت که رمزگذاری، تخصصی کاملا جدا است و لزوما هر ریاضیدانی رمزنگار خوبی نیست. اپلیکیشن تلگرام دو روش پیامرسانی در اختیار کاربرانش قرار میدهد. یکی شیوهی عادی ارسال پیام و دیگری استفاده از گزینهای به نام Secret Chat یا گپِ امن. در مورد اولی حد امنیت، تفاوت چندانی با دیگر پیامرسانها ندارد ولی گزینهی دوم (که البته محدودیتهایی هم به همراه دارد) از آنجا که پیامها را توامان در مبدا و مقصد رمزگذاری میکند حتما امنیت بیشتری دارد. برای استفاده از قابلیت گپ امن، کافیست به منوی اصلی تلگرام رفته و گزینهی New Secret Chat را انتخاب کنید.
اما دیگر پیامرسانهای بزرگ مانند اسکایپ، بیبیام و واتساپ هم رمزگذاری دوطرفه را ارایه میدهند و شاید از این منظر نتوان برتری خاصی برای تلگرام قایل شد؛ اگرچه بسیاری معتقدند از آنجا که این نرمافزارها متعلق به شرکتهای بزرگ و چندملیتی هستند به احتمال زیاد «درِ پشتی» (Backdoor) برای نهادهای امنیتی لحاظ میکنند؛ ولی تلگرام با توجه به این که شرکت بسیار کوچکی است و بهجز برخی کشورهای در حال توسعه، کاربر چندانی ندارد احتمال ارایه کردن اطلاعات کاربران به دیگر نهادها یا در نظر گرفتن راه نفوذ عمدی در آن کمتر است.
جدا از بحثهای پرحاشیهی بالا، اپلیکیشن تلگرام مثل دیگر اپلیکیشنهای از این دست، چند راه تامین امنیت در اختیار کاربرانش گذاشته که با استفاده از همهی آنها بعید است درصورتیکه یک «کاربر عادی» بوده و اطلاعات درخوری نداشته باشید تحت حمله هکری قرار بگیرید؛ نخستین سد اتصال به تلگرام شما، همان کد ۵ رقمیای است که از این شرکت برایتان ارسال میشود. حتما میدانید هر بار که تلگرام را در دستگاهی برای اولین بار نصب میکنید بعد از وارد کردن شماره تلفنتان یک کد تایید هویت برای شما فرستاده میشود.
شاید و فقط شاید اگر یک کاربر بسیار بیاطلاع باشید ممکن است کسی بتواند به طریقی این کد را از شما بگیرد و به حساب تلگرامتان وارد شود؛ در غیر این صورت اگر کمی احتیاط به خرج بدهید و پیامهای افراد ناشناس و لینکهای احتمالیای را که برایتان فرستاده میشود پاک کنید احتمال قربانیشدن شما بسیار کم میشود.
سد دوم و مهم دیگر تایید دو مرحلهای هویت شما است. در این شیوهی تایید هویت همانطور که از نامش هم بر میآید یک مرحلهی دیگر برای بازتایید هویت صاحب حساب لحاظ میشود؛ در مورد ایمیلها به این صورت است که شما اول رمز ایمیل را وارد میکنید بعد بسته به روشی که برای مرحلهی دوم انتخاب کردهاید مورد دیگری از شما درخواست میشود. فرضا اگر تایید مرحله دوم را منوط به ارسال کدی از طریق پیامک کرده باشید باید منتظر شوید تا سرویسدهنده ایمیل آن را برای شما پیامک کند تا کد ارسالی را در قسمت تعیینشده وارد کنید.
تایید دو مرحلهای در تلگرام درست عکس این حالت است؛ یعنی تلگرام در مرحلهی نخست کد را برای شما میفرستند؛ سپس در صورت فعال بودن گزینهی تایید دو مرحلهای، از شما خواسته میشود که کدی را که پیشتر به عنوان رمز ورود در نظر گرفتهاید وارد کنید. برای دسترسی به این قسمت باید در «تنظیمات» (Settings) به دنبال «حریم خصوصی و امنیت» (Privacy and Security) بگردید و از داخل آن گزینه «تایید دو مرحلهای» (Two-Step Verification) را فعال کنید.
اگر بخواهیم بهطور فنی به این سوال پاسخ دهیم باید بگوییم بله. ولی این هک کردن به کوتاهی و سادگی جواب مثبت ما نیست. نفوذ به تلگرام و در کل همهی پیامرسانها کار سادهای نیست هرچند بعضی از پساش بر میآیند. مساله این است که چرا این افراد باید شما را هدف قرار بدهند؟ چه منفعتی عاید آنها میشود. اینجا است که بر میگردیم به سوالی که ابتدای متن پرسیدیم و اینکه آیا تلگرام امن است؟ خیلی ساده باید گفت اگر شما به هر دلیلی نیاز دارید مطمئن شوید که بههیچوجه ارتباطات شما رمزگشایی نمیشود اصولا باید بلااستثنا قید استفاده از تمام پیامرسانهای مشهور را بزنید؛ خواه تلگرام، خواه هر پیامرسان بهاصطلاح «امن» دیگر. البته بعید است کسی که چنین نیازی دارد احتیاجی به خواندن مقاله حاضر داشته باشد. بنابراین به شما اطمینان میدهیم درصورتیکه خودتان چیزی را لو ندهید کسی نمیتواند به حساب تلگرام شما دستدرازی کند.
روند پرداختها از طریق موبایل، در بسترهای مختلف بهسرعت در حال رشد است. این روند از چه زمانی شروع شد و با رشد آن چه تغییری در راه است؟ در ادامه با دیجیکالا مگ همراه باشید.
پیشبینی میشود تا انتهای سال ۲۰۱۶ حدود ۴٫۸ میلیارد نفر در کل دنیا به استفاده از تلفن همراه روی آورند. گزارشی که بهتازگی منتشر شده نشان میدهد در سال گذشتهی میلادی ۳۹ درصد کاربران آمریکایی تلفن همراه، حداقل یک پرداخت را با موبایل انجام دادهاند. این عدد در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۴ درصد بوده است و میتواند در سال ۲۰۱۷ به ۷۰ درصد برسد. با توجه به این رشد غیرعادی و البته لحاظ نفوذ تلفن همراه در بین مردم، انتظار میرود که صنعت پرداخت سیار و استارتاپهای وابسته به آن هم با توجه به تقاضای کاربران، رشد چشمگیری داشته باشد. اما این صنعت در حال حاضر چقدر بزرگ است و باید چه انتظاری از گسترش ابعاد آن در آینده داشته باشیم؟
در تمام تاریخ، انسان از روشهای پرداخت مختلفی برای بهدست آوردن مایحتاجاش استفاده کرده است. از مبادلهی کالابهکالای احشام، پوست حیوانات و غلات، تا جایگزینشدن طلا، سکههای فلزی، اسکناس و سایر اوراق بهادار، کارتهای شارژ، کارتهای اعتباری و نهایتا سیستمهای پرداخت الکترونیکی. در روند تکامل همهی این روشها ما آدمها سعی کردهایم راحتی و معاملهی ساده را مدنظر قرار دهیم تا روشی بهتر را به کار ببندیم. این تغییرات در طول زمان اعمال شد و نهایتا در اوایل قرن بیستم، کارتهای شارژ ارایه شدند. با اینکه اولین بار «ادوارد بلامی» (Edward Bellamy) در سال ۱۸۸۷ به چنین چیزی اشاره کرده بود، اما اولین کارت شارژ در سال ۱۹۲۱ به مشتریان «وسترن یونیون» عرضه شد. مدت کوتاهی پس از آن، بسیاری از مراکز اقتصادی و حتی خدماتی، اقدام به عرضهی کارتهای شارژ به مشتریانشان کردند که نیاز آنها به مراجعهی مکرر به شعبهی اصلی بانکشان، مرتفع شود.
در سال ۱۹۵۰ اولین نشانههایی که میشود در کارتهای اعتباری امروزی پیدا کرد، به وجود آمد.
ماجرا در سال ۱۹۵۰ شکل جدیتری به خود گرفت و در سال ۱۹۵۸ اولین کارت اعتباری مدرن با نام BankAmericard عرضه شد که بعدها در ۱۹۷۷ به Visa تغییر نام داد. از آن زمان به بعد، تکنولوژی بهسرعت در ارایهی خدمات پرداخت بهینه و سریع به کار گرفته شد و در اواخر دههی ۷۰ تا میانه دههی ۸۰، سیستم «ویدیوتکس» (Videotex) (سیستمی مشابه تلهتکست که ارتباط دوطرفه در آن فراهم بود) برای ارتباطات به بسترها اضافه شد. سپس در ۱۹۹۴ سیستم بانکداری و پرداخت آنلاین ایجاد شد و Mobile Web Payment یا WAP در ۱۹۹۷ به ثمر نشست. و حالا هم در موج خروشان اپلیکیشنهای پرداخت موبایلی هستیم.
با در نظر گرفتن موارد یادشده، در ادامه به تعدادی از مهمترین اتفاقات در حوزهی پرداخت الکترونیک که ما را به نقطهی فعلی در قرن ۲۱ رساندهاند، اشاره میکنیم:
۱۹۸۳: «دیوید چاوم» (David Chaum) یک رمزنگار آمریکایی، کار روی یک پول دیجیتال را شروع کرد که به اختراع فرمولی برای ایجاد الگوریتم RSA منجر شد که هنوز هم در رمزنگاری وب مورد استفاده قرار میگیرد. این شروعی برای «ارز رمزپایه» (cryptocurrency) بود.
۱۹۹۴: در این سال اولین پرداخت آنلاین بابت یک پیتزای پپرونی و قارچ از پیتزا هات (Pizza Hut) انجام شد. البته ادعاهای زیادی به عنوان ‘اولین’ در این خصوص وجود دارد که مورد یاد شده مهمترین آنهاست.
۱۹۹۸: سایت PayPal در این سال تاسیس شد.
۱۹۹۹: در این سال به لطف اریکسون و «تلنور موبیل» (Telnor Mobil)، امکان استفاده از تلفنهای همراه به عنوان بلیت سینما به وجود آمد.
۲۰۰۳: در این سال، ۹۵ میلیون کاربر تلفن همراه در کل دنیا، پرداختشان را با تلفن همراه انجام دادند.
۲۰۰۷: آیفون و سیستم عامل اندروید در این سال معرفی و عرضه شدند.
۲۰۰۸: «بیتکوین» (Bitcoin) اختراع شد.
۲۰۱۱: گوگل، Google Wallet را ارایه کرد.
۲۰۱۴: در این سال Apple Pay معرفی شد و یک سال پس از آن Android Pay و Samsung Pay هم معرفی و عرضه شدند.
۲۰۲۰: پیشبینی میشود ۹۰ درصد از کاربران تلفن هوشمند حداقل یک پرداخت موبایلی را تا این سال انجام داده باشند. انتظار میرود حجم مبادلات انجام شده با این روش در سال ۲۰۱۷ به ۶۰ میلیارد دلار برسد.
یک روش، پرداخت از طریق درگاه سایتهای فروش آنلاین است که در آنها مشتری از طریق مرورگر، سایت را باز کرده، کالاها یا خدماتی را انتخاب میکند و پس از تکمیل سفارش، پرداخت را انجام میدهد. در این پرداخت مشتری با کمک رمزش پرداخت را به انجام میرساند. برای توضیح نوع دیگر، میتوان به یک مثال عملی مثل خرید از طریق اپلیکیشن موبایلی جایی مثل استارباکس اشاره کرد؛ اما پرداخت نهایی را میتوان از طریق سرویسی مثل PayPal انجام داد که اطلاعات بهصورت غیرمستقیم و از با واسطهی PayPal انجام میشوند. نمونههایی مثل Venmo هم هستند که پرداختها از طریق آنها بهصورت نقطهبهنقطه از طریق ابزار کاربر انجام میشوند. بد نیست بدانید تنها از طریق Venmo در ژانویهی سال جاری میلادی بیش از یک میلیارد دلار پول جابجا شده است. اما استفاده از BLE یا Bluetooth Low Energy هم روشی دیگر است که پرداختها میتواند با کمک آن هم انجام شود. PayPal با کمک تکنولوژی iBeacon از این روش برای امنیت بیشتر حسابهای کاربرانش بهره میبرد.
سرانجام، تکنولوژی NFC یا Near Field Communication با ورود به ابزارهای کاربران اجازه میدهد اطلاعات بهصورت مستقیم منتقل و پرداختها بهسرعت انجام شود. از این تکنولوژی در Android Pay ،Apple Pay و Samsung Pay پشتیبانی میشود. اغلب فروشندگان از تکنولوژیهای BLE و NFC و از طریق فرستندهها و برچسبهای NFC برای اتصال به موبایلها استفاده میکنند. با کمک بلوتوث، ارتباط با ابزار کاربران در فواصلی دورتر در محیط ممکن خواهد بود و بهاینترتیب مشتریان میتوانند تخفیفها و کوپنهای تخفیفی را که از طرف فروشگاه برایشان ارسال میشود دریافت کنند. اما در NFC، تنها برای ارتباطات یکبهیک و فوری استفاده میشود و فاصلهی کمتری برای انجام عملیات لازم است.
پرداختهای همراه بهسرعت در حال تحول هستند. در حال حاضر شرکتهای زیادی در این صنعت، به کمک تکنولوژیهای پیشرفته، به مشتریان و کسبوکارها خدمات و سرویسهایی رقابتی ارایه میدهند که روال پرداختها را با کمک تلفنهای همراهشان با راحتی بیشتری انجام دهند. برای مثال گوگل اخیرا از اپلیکیشن Hands Free رونمایی کرد. در این اپلیکیشن مثل اغلب اپلیکیشنهای پرداخت موبایلی، از بلوتوث یا وایفای استفاده میشود. جز اینکه با کمک این اپلیکیشن شما میتوانید بدون خارج کردن موبایل از کیف یا جیبتان، پرداخت را انجام دهید. گوگل در این اپلیکیشن با شناسایی الگوی راهرفتن و حرکت بدن شما، شناساییتان میکند و احراز هویت برای نهاییکردن پرداخت، از این طریق انجام میشود. همزمان، موسسات بانکی بزرگ دنیا مثل JPMorgan Chase ،Bank of America ،Wells Fargo & Co و U.S Bancorp، در سرمایهگذاریای مشترک که clearXchange نامگذاری شده، به مشتریان یکدیگر اجازه میدهند پرداختها بین زیرمجموعههای این موسسات، بلادرنگ و بهصورت سیار اعمال شود. بهعلاوه، آزمایشاتی در گوگل در حال انجام است که نتیجهی آنها بر سرعت، راحتی و امنیت پرداختهای همراه و موبایلی در آیندهی نزدیک تاثیر خواهد گذاشت.
اپل، گوگل و سامسونگ در زمینهی پرداخت همراه تازه در اول راه هستند. شرکتهایی بهطور تخصصی در حال عرضهی بسترهای پرداخت موبایلی خودشان هستند.
زمانی که از «پرداخت» به عنوان یک قابلیت جانبی نام برده میشود، اپل، اندروید و سامسونگ چندان هم جای پای محکمی ندارند. در حال حاضر شرکتهای بسیاری در عرصهی تکنولوژی، در حال عرضهی بسترهای پرداخت موبایلی خودشان هستند. در آیندهی نهچندان دور باید منتظر ورود گجتهای پوشیدنی به این عرصه باشیم.
تصور نکنید پرداختهای موبایلی تنها به تلفن هوشمند یا تبلت شما محدود میشوند. انتظار میرود امکان انجام پرداختها از طریق ابزارهای پوشیدنی مثل دستبندها یا ژاکتهای هوشمند در آیندهی نزدیک، عملی شود. بلومبرگ پیشبینی کرده که تا سال ۲۰۱۹ ارزش تراکنشهایی که بهصورت مستقیم از طریق روشهای پرداخت با تلفن هوشمند انجام شدهاند به رقم ۲۱۰ میلیارد دلار خواهد رسید. این رقم در سال ۲۰۱۵ تنها ۸٫۷ میلیارد دلار بود؛ این به معنی ورود فروشگاههای زنجیرهای بزرگ و حتی بانکها به عرصهی رقابت با Apple Pay و Android Pay است. به نظر میرسد ورود رقبای بیشتر در این حوزه، بهبود روشها و سرعت بیشتر انجام تراکنشها را با کمک ابزارهای متنوعتر در برخواهد داشت.
والدینش آرزو داشتند پزشک شود ولی او عاشق فناوری بود و همزمان از داد و ستد لذت میبرد. سر آخر هم این علایق او بودند که مسیر زندگیاش را تعیین کردند. در ادامه با دیجیکالا مگ و زندگینامهی«مایکل دل» (Michael Dell) همراه باشید.
«مایکل سائول دل» (Michael Saul Dell) متولد شهر هیوستون در ایالت تگزاس آمریکا است. پدرش ارتودنتیست موفقی بود و مادرش هم دلال سهام بود هم به شرکتهای مختلف مشاورهی مالی میداد. مایکل از اوان کودکی به تجارت علاقه داشت و گاه و بیگاه این موضوع در رفتارهای او بروز میکرد. کمی که بزرگتر شد در اوج شکوفایی دستگاههای الکترونیک، مسحور رایانهها شد. گویی استعداد و علاقه دست در دست «زمانه و مکان مناسب» داده بودند تا آیندهی درخشانی برای مایکلِ جوان رقم زده شود.
تشنهی ورود به بازار بود و درسومشق مدرسه را مانعی سر راه خود میدید. به همین خاطر در هشت سالگی در آزمون مدرک معادل دبیرستان (GED) شرکت کرد تا دیپلم را بهصورت جهشی بگیرد. در نوجوانی کارهای مختلفی میکرد، پول در میآورد و پسانداز میکرد. کمی بعد با راهنمایی مادرش اندوختهی خود را در بورس و فلزات گرانبها سرمایهگذاری کرد. درعینحال همچنان مشتاقانه جدیدترین ابزارهای الکترونیک را دنبال میکرد و بیشتر و بیشتر به آنها علاقه نشان میداد.
در ۱۵ سالگی یکی از اولین رایانههای اپل را خرید؛ ولی نه برای استفادهی عادی؛ میخواست ببیند داخل آن چیست و چهطور سر هم شده؛ پس با پیچگوشتی به جانش افتاد. در مدرسه کاری برای خودش دستوپا کرد؛ او سرویسی برای تحویل روزنامه درست کرد، مردم را آبونه میکرد و به آنها روزنامه تحویل میداد. از همین طریق ظرف یک سال، ۱۸ هزار دلار عایدش شد. با این پول برای خودش هم یک رایانهی جدید خرید هم یک ماشین BMW. طولی نکشید که کسبوکار بزرگتری راه انداخت.
والدینش واقعا دوست داشتند در دانشگاه، پزشکی بخواند، اما غافل از اینکه او از هر فرصتی برای خریدوفروش استفاده میکند. مایکل خوابگاهش در دانشگاه تگزاس را به دیسکتفروشی تبدیل کرده بود. در آن دوران هر کس که یک رایانهی شخصی میخواست باید آن را از خردهفروشها تهیه میکرد؛ همهی مشخصات دستگاهها هم همانی بود که سازنده در اختیار مصرفکننده میگذاشت و امکان تغییر در آن نبود. اگر کسی میخواست مثلا دستگاهی با رم بیشتر یا فضای ذخیرهسازی بالاتر بگیرد ناچار بود اول آن را بخرد بعدا هر کاری خواست رویش انجام دهد.
مایکل فکری به ذهنش رسید. او رایانههایی را که در انبار فروشگاهها مانده بودند و کسی سراغشان نمیرفت، به قیمت مناسب میخرید؛ بعد خودش رم و هارد آنها را ارتقا میداد و نهایتا ۱۰ تا ۱۵ درصد ارزانتر از قیمت مغازهها (با مشخصات جدید) میفروخت. دل کسبوکارش را با آوردهی ۱۰۰۰ دلار در ایالت تگزاس ثبت و شروع به فعالیت رسمی کرد.
با کمی تبلیغات، کلی مشتری روانهی دفتر/خوابگاهش در دانشگاه شد؛ بهطوری که دیگر پشتسر هم سفارش میگرفت. چند ماه بعد، از خوابگاه درآمد و یک آپارتمان بزرگ اجاره کرد تا بتواند در آنجا خودش رایانهها را از اول سر هم کند؛ اینطوری قیمت تمامشده خیلی کم میشد و راحتتر میتوانست با فروشندگان باسابقه رقابت کند.
علیرغم قولی که به پدر و مادرش در مورد رها کردن تجارت و ادامهی تحصیل داده بود آخر سر مجبور شد لاپوشانی را کنار بگذارد. اما برای گفتن این خبر موقع خوبی را انتخاب کرد، وقتیکه کسبوکارش بهحدی رونق گرفته بود که ماهانه ۸۰ هزار دلار فروش داشت. به نظرش دیگر وقت ترک تحصیل بود تا تماموقت روی تجارت متمرکز شود. او اولین شرکت رایانهای را تاسیس کرد که رایانههای شخصی را از طریق سفارش تلفنی و متناسب با خواست مشتری تحویل میداد و بعد از فروش، خدمات پشتیبانی فنی را بهرایگان ارایه میکرد.